ترنم ها

ساخت وبلاگ
 تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیستاز تو تا ما سخن عشق همان است كه رفت كه در این وصف زبان دگری گویا نیستبعد تو قول و غزل هاست جهان را اما غزل توست كه در قولی از آن ما نیستتو چه رازی كه بهر شیوه تو را می جویمتازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست شب كه آرام تر از پلك تو را می بندمدر دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیستاین كه پیوست به هر رود كه دریا باشد از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست من نه آنم كه به توصیف خطا بنشینماین تو هستی كه سزاوار تو باز اینها نیست ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:12

وای اگر مَرد گدا یک شبه سلطان بشودمثل اینست که گرگی سگ چوپان بشود هرکجا هُدهُد دانا برَوَد کُنج قفسجغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود سرزمینی که درآن قحط شود آزادیگرچه دیوار ندارد خود زندان بشود باغبانی ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 314 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:52

حالم بد است مثل زمانی که نیستیدردا که تو همیشه همانی که نیستیوقتی که مانده ای نگرانی که مانده‌ ایوقتی که نیستی نگرانی که نیستیعاشق که می شوی نگران خودت نباشعشق آن چه هستی است نه آنی که نیستیبا عشق هر ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:52


 
می نوشتم از تو باران باز باریدن گرفت
خیل شب بو در سکوت باغ رقصیدن گرفت 
می نوشتم از تو روی دفتر تنهاییم
دختر شیرین زبان شعر خندیدن گرفت
می نوشتم از تو و بی تابی مضمون دل
خون گرم عشق در الفاظ لغزیدن گرفت 
می نوشتم از تو و دیدم که خورشید رخت
بر لب بام غزل یکباره تابیدن گرفت 
می نوشتم از تو و اسمت نمی بردم به لب
عطر نامت ناگهان در نامه پاشیدن گرفتصنم عنبرینا
  ترنم ها...
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 146 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 17:52

هیچ می‌دانی چرا وبلاگ اشکم کلمه ز چشم وبلاگ افتاده کلمه است   هیچ می‌دانی چرا وبلاگ اشکم کلمه ز چشم وبلاگ افتاده کلمه است زانک پیش هرکسی راز دلم بگشاده است کارم از دست سر زلف تو در پای اوفتاد چاره کارم بساز اکنون که کار وبلاگ افتاده کلمه است هر زمان از ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:12

وبلاگ ساعتِ کلمه عمر مــن وبلاگ افتاد کلمه و دگر کـــار وبلاگ نکرد کلمه  هیچ کس یادی از این وبلاگ ساعتِ کلمه بیمار وبلاگ نکرد کلمه ماهها خانه ی من گوشه ی دیوار تو بودحیف لبهایِ تو یـــک خنده به دیوار وبلاگ نکرد کلمه چه غم انگیز به پا خاست غمم از لبِ تاراحدی گریه ولی ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 279 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:12

زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست   جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست   گم گشته دیار محبت کجا رود؟ نام حبیب هست و نشان حبیب نیست   ع ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:12

هرچه با تنهایی من آشنا تر می شویدیرتر سر میزنی و بی وفا تر می شوی   هرچه از این روزهای آشنایی بگذردمن پریشان تر، تو هم بی اعتناتر می شوی من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهارسبزتر می بالی و بالا بل ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 124 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:12

بی وفایــی پیش چشم این اهالی خوب نیستالتماست می کنم این بی خیالی خوب نیستخنده های رفتنت در کوچـــه ها ویــران گرندگریه های ماندنم در این حوالی خوب نیستمادرم می گفت:شاید یک غروبی آمدیانتظار سرنوشت احتمالی خوب نیستبی تو مشغــول تمـــام ِ خاطرات رفته امای تمام هستی ام خوداشتغالی خوب نیستکـــــوزه ای هستم کـــه با درد ترک خو کرده امجابه جایی های این ظرف سفالی خوب نیستچون رمیدن های آهـــو نازهایت جالب استدشت چشمم را نکن حالی به حالی خوب نیستبعد از این حال من و این کوچــه و این باغ گلاز نبودت مثل این گلهای قالی خوب نیست ابوالقاسم خورشیدی برچسب‌ها: غزل, ابوالقاسم خورشیدی ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 131 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:01

امتحان، برگه خالی، دو سه خط شعر سپیدو نگاری که سریع برگه ی خود داد و دوید دو سه تا صندلی، آنور ترٕ من بود گلمهر چه خواندم به نگاهی همه از یاد پریدسبزی رنگ لباسش به کنار اما خبطرح روی خشنش فتنه ای می داد نویددست من نیست اگر شاعر جانی شده اممیفشانم به رخ هر غزل اینبار اسید-چون که من اشك به پای غزلم ریخته امولی او کل غزل را به نگاهی نخریددوستی، عشق دو تا جمله نا مأنوسندگر چه گفتست معین و خود فرهنگ عمیدگفته اند در کتب عشق همه عاشق هامیکنند جمله آنان همه تأکید اکید:میشود پیر، جوانی که غم از دل داردهر کسی ذره ای از عشق نگاری بچشید شاعر ؟برچسب‌ها: غزل, ناشناس ترنم ها...ادامه مطلب
ما را در سایت ترنم ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarannomhao بازدید : 158 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:01